لمس کن کلماتی را که برایت می نویسم تا
بخوانی و بفهمی چقدر جایت خـالیست
تا بدانی نبودنت آزارم می دهد
لمس کن نوشته هایی را که لمس ناشدنیست و عریـان
که از قلبـم بر قلم و کاغذ می چکد
لمس کن گونه هـایم را که خیس اشک است و پُر شیار
لمس کن لحظه هـایم را
تویی که می دانی من چگونه عـاشقت هستم
لمس کن این با تو نبودن هـا را
همیشه عـاشقت میمـانم
دوستـت دارم ای بهترین بهـانه ام..
ادامه...
دلم برای یک نفر تنگ است… نه میدانم نامش چیست… و نه میدانم چه می کند… حتی خبری از رنگ چشم هایش هم ندارم… رنگ موهایش را نمی دانم… لبخندش را هم… فقط میدانم که باید باشد و نیست