دلتنگی های من...

دلتنگی های من...

من با کناری ات کنار نمی آیم،کنار میروم
دلتنگی های من...

دلتنگی های من...

من با کناری ات کنار نمی آیم،کنار میروم

معذورم


اگر دستم به ناحق رفته در زلف تو،معذورم...

برای دستهای تنگ ایمانی نمیماند...

خنگ

این بی تفاوتیها...

این بی خبری ها ...

گاهی دیدار از سر اجبار..

نبودن ها ..ندیدن ها...

     یعنی برو!..

گاهی چقدر خنگ میشوم.

باید یاد میگرفتم













حالا که فکرش را می کنم میبینم که ...


یک اتفاق هایی باید می افتاد تا من خیلی چیزها را یاد بگیرم!


بالاخره باید یاد میگرفتم،


می توان هر روز دم از عاشقی زد وقتی عاشق نیستی ...


باید یاد میگرفتم


دیگر برای هیـــــــــچکس غرورم را زیر پا نگذارم ...


به هیـــــــچکـس وابســـته نشوم ...


قلبـــــم را نبخــشم بـه هـر آدمِ بـی ارزشـی ...


به چشم اعتمـــــاد کنم نه به زبان ...


من " بــــایـــد " یاد میگرفتم که :


                  " همه آدمها خوب نیستند "


              " همه حرفها راست نیستند "



شکستی بالمو.......


















بی انصاف ما با هم قول و قرارهایی داشتیم...ما عهدبسته بودیم...





حیف اون روزای خوبم....که تمومشون صرف تو 

شد...





اخه احمق من دوستت داشتم


این روزها میگذرند ولی من به آسانی از این روزها نمیگذرم..

روزگار

میخندی؟

کمی حرمت نگه دار

مگر نمی بینی سیاهپوش آرزوهایم هستم‎…



بیـــــــــا دوری کنیم از هم......

















بیا دروری کنیم کم کم...

بیا تنها بشیم کم کم.....




یادته چجوری برات اشک میریختم که تنهام نذاری یادته گفتم همه جوره کنارتم...اما رفتی هنوزم داغدارتم....التماست کردم اما....یادته
اما رفتی ....


و اما تو حالا پشیمونی ...
اما این دل شکسته ام دیگه نمیخوادت 
برو...


آره وداع اخره.....












وقتی خواستن ها بوی شهوت می دهند
وقتی بودن ها طعم نیاز دارند ... 
وقتی تنهایی ها بی هیچ یادی از یار... 
با هر کسی پر می شوند 
وقتی نگاه ها... هرزه به هر سو روانه می شود 
... وقتی غریزه ... احساس را پوشش می دهد
وقتی انسان بودن ... آرزویی دست نیافتنی می شود 
نه دیگر نمی خواهمت ... 
نه تو را و نه هیچ کس دیگری را

با اینکه کنارم نمیبینمت....

















تماشا کن این لحظه هایی که ... دارن خیس میشن چشام رو به روت
نشستم بگیرم با این گریه هام ... جواب سوالام و از این سکوت


ببین رو به روی تـــو زار میزنم
نمی خوام با این
غصه ها سر کنم

نشستم هم اینجا ببینم تـــورو
ببینم تـــورو بلکه باور کنم
با اینکه کنارم نمی بینمت
با اینکه نمی خوای چیزی بگی
کنار تـــو آرامشی با منه
که مشکوک میشم به وابستگی

.
.
.
سرم روی این خاک می مونه
تـــا
نگی توی گوشم بخشیدمت
شبیه همه لحظه هام میشدی ... که هرشب تو رویا می بینمت

.

ببین رو به روی تـــو زار میزنم
نمی خوام با این
غصه ها سر کنم
نشستم هم اینجا ببینم تـــورو
ببینم تـــورو بلکه باور کنم
با اینکه کنارم نمی بینمت
با اینکه نمی خوای چیزی بگی
کنار تـــو آرامشی با منه
که مشکوک میشم به وابستگی

با اینکه کنارم نمی بینمت
با اینکه نمی خوای چیزی بگی
کنار تـــو آرامشی با منه
که مشکوک میشم به وابستگی




بدرقه...


در بدرقــــــه چشمان تو نمیتوان غربت را فراموش کرد و

کوچــــــه سرارسر میشود از وداعی عاشقانــــه...







وداع تو  تو اون شب بارونی شکست دل عاشقمو.....

دلم پر شده از گلایه هاااااااا

بدرقه...


در بدرقــــــه چشمان تو نمیتوان غربت را فراموش کرد و

کوچــــــه سرارسر میشود از وداعی عاشقانــــه...







وداع تو  تو اون شب بارونی شکست دل عاشقمو.....

دلم پر شده از گلایه هاااااااا

بدرقه...
















در بدرقــــــه چشمان تو نمیتوان غربت را فراموش کرد و

کوچــــــه سرارسر میشود از وداعی عاشقانــــه...







وداع تو  تو اون شب بارونی شکست دل عاشقمو.....

دلم پر شده از گلایه هاااااااا