دلتنگی های من...

دلتنگی های من...

من با کناری ات کنار نمی آیم،کنار میروم
دلتنگی های من...

دلتنگی های من...

من با کناری ات کنار نمی آیم،کنار میروم

دلتنگیهام




از سرم که بیفتی ،

دست و پای غرورت خواهد شکست !


آن روز درد شکستن را خواهی فهمید ...
روزی که از چشمت افتادم را به یاد آر ...
....


گاهی وقت ها آنقدر از زندگـــی خستـــه می شوم که دلــــم می خواهد

قبل از خــــواب ؛

ساعت را روی "هیچوقــت" کــــوک کنم ...!


...

خدایا …
بفهمان که بی تو چه میشوم ولی نشانم نده !
خدایا …
هم بفهمان و هم نشانم بده که با تو چه خواهم شد …



...

کـاش

از بـیـن ایـن هـمـهـ آدم هــایـی کـهـ

" پـیــشـم " هـسـتـند

یـکـی

" پـــشـــتــــــم " بـود ...!


نظرات 2 + ارسال نظر

سلام شادی جان عالیه وبلاگت بهت تبریک میگم کلا پشتکارتو تحسین میکنم یه الگویی هستی واسه خودم.
قربونت
داداشت بهراد

قربونت داداش بهراد مرسی این نظر لطفته
تو همیشه ب من امید میدی مرسی

مهران سه‌شنبه 26 دی 1391 ساعت 12:05 ب.ظ

ووووووووووووووووای خیلی جالب بود مرسی شادی جان
البته نرسیدم همه رو بخونم ولی حتما سر فرصت اینکارو میکنم
امیدوارم همیشه موفق باشی

روزی انسان از پروردگار پرسید :
خدایا؛ اگر همه چیز در سرنوشت ما نوشته شده است، پس آرزو کردن ما چه فایده ای دارد؟
پروردگار خندید و گفت:
شاید من نوشته باشم که هرچه آرزو کرد...

مرسی ممنون از نظرت اما هنوز ازت دلخورم...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد