دلتنگی های من...

دلتنگی های من...

من با کناری ات کنار نمی آیم،کنار میروم
دلتنگی های من...

دلتنگی های من...

من با کناری ات کنار نمی آیم،کنار میروم

عشق هرگز نمیمیرد



وقتی تو کنارم باشی دیگه عشق نمیمیره




لحظه های با تو بودن به خدا بهشت من بود...


مرا نگاه کن...

 

مرا نگاه کن ببین چه انتظاری به روی پلکهایم خانه کرده است .

 

غم را از چشمانم فقط تو میتوانی بخوانی

 

خود را به ندانستن نزن - می دانم که میدانی غصه در دلم خانه کرده است

 

نمیخواهم غصه ام را بخوری اما قصه ام را بدان

تورا حس...


 

توراحس میکنم هردم...


که با چشمان زیبایت مرا دیوانه کردی...


من از شوق تماشایت...


نگاه از تو نمیگیرم....


تو زیباتر نگاهم میکنی اینبار....


ولی...افسوس...این رویاست....


تمام آنچه حس کردم،تمام آنچه میدیدم....


تو با من مهربان بودی...


واین رویا چه زیبا بود....


ولی.... افسوس.... که رویا بود....

 

به خداوندی خدا





  

به خداوندی خدا دوستت دارم

ای تو زیباترین زیبایی ، ای رویای بیداری

به خداوندی خدا دوستت دارم

ای بیقرار دلم ، ای تک درخت دشت سرخ قلبم ،

به همین لحظه های مقدس عشق قسم دوستت دارم

ای آنکه چشمت بارانی است ، ای تو که روحت شادابی است ، و
رگهایت از خون محبت جاری است

به آن کعبه مقدس عشق قسم دوستت دارم

زندگی من ، ای آغاز من ، ای سرآغاز من ، ای فردای من

به همان لحظه دیدارمان قسم دوستت دارم

نمی دانم کلمه مقدس دوست داشتن را چگونه بیان کنم تا تو باور کنی که

دوستت دارم

حلالم کن

حلالم کن

 

حلالم کن

 

حلالم کن دارم میرم ...چقدراین لحظه دلگیره  

گناهی گردن مانیست ...همش تقصیر تقدیره

نگام کن لحظه ی رفتن ...چه تلخه این هم آغوشی

چه وحشتناکه دل کندن ...چقدر سخته فراموشی

پرازبغضم پرازگریه ...پرازتلخی وشیرینی

حلالم کن دارم میرم ...منوهرگز نمی بینی

حلالم کن اگه دستام ...به دستای توعادت کرد

آخه دنیای عاشق کش ...به ما دوتا خیانت کرد

کلاف آرزوهامو ...چراهیشکی نمی بافه

برای ما دوتا عاشق ...جدایی دورازانصافه

تمام سهم من از تو ...یه حلقه س که توو دستامه

تمام سهم تو ازمن ...یه عشق بی سرانجامه

تو بارونی ترین ابری ...من از پاییز لبریزم

چه معصومانه می باری ...چه مظلومانه می ریزم

دلم برات خیلی تنگ شده


برای ان عاشق بی دل می نویسم که حرمت اشکهایم را ندانست


برای ان مینویسم که معنای انتظار را ندانست،

چه روزها و شبهایی که به یادش سپری کردم

برای ان مینویسم که روزی دلش مهربان بود

می نویسم تا بداند دل شکستن هنر نیست

نه دگر نگاهم را برایش هدیه میکنم ، نه دگر دم از فاصله ها میزنم

و نه با شعرهایم دلتنگی ها را فریاد می زنم

می نویسم شاید نامهربانی هایش را باور کند

نگاه تو...


تمام دنیا میدونن نگاه تو سه منه...




ای آسمان زیبا....M

دل تو اولین روز بهار ،دل من آخرین جمعه سال... و چه دورند و چه نزدیک به هم...

***
ای آسمان زیبا...ای زمین سرسخت.ای پرستوهای مهاجر..

به او بگویید که من چشم در راهم.بگویید که اینجا کسی هست که هنوز به پنجره می نگرد.کسی هست که در انتظار بوسه های شیرین او لب به عسل هم نمیزند،گلی نمیبوید،نفس کشیدن برایش سخت شده است...
به او بگویید که هنوز هم در خانه ی قلب خسته و فرسوده از هجرت او،جایی برای حضور گرم وصمیمی اش هست.هنوز هم بوسه بر قدمگاهش خواهم زد،ناز قدمهایش را خواهم کشید...

آری بگویید انتظارش را تا ابد خواهم کشید...

نوشته ی عشقم  M