دلتنگی های من...

دلتنگی های من...

من با کناری ات کنار نمی آیم،کنار میروم
دلتنگی های من...

دلتنگی های من...

من با کناری ات کنار نمی آیم،کنار میروم

چند سال از امشب بگذره...



بگین چشاش به در بود، نیومدی سراغش

بگین به یاد تو بود ، نیو مدی سراغش
بگین که تک پرت بود ، نیومدی سراغش
بگین که عاشقت مرد...
دیگه نیا سراغش!!!
تنهایی هامو بعد از این با قلب کی قسمت کنم؟
واسه فراموش کردنت باید به چی عادت کنم؟
تو باید از من رد بشی ، من باید از تو بگذرم
کاری نمی تونم کنم ، باید بیفتی از سرم
بعد از تو باید با خودم ،تنهای تنها سر کنم
یک عمر باید بگذره تا امشبو باور کنم
چند سال از امشب بگذره تا من فراموشت کنم؟
تا با یه دریا تو خودم، خاموش خاموشت کنم؟؟؟
چند سال ؟...

میدانی؟!


میدانی ؟!
به رویت نیاوردم !
از همان زمانی که ” تو ”
به ” من ”
گفتی ” شما ”
فهمیدم پای ” او ” در میان است…

آغوش

בلم آغوش پر آرامشـے را مے פֿـواهـב کــﮧ زیر باراטּ گرمم کنـב

בلم میפֿـواهـב کسے باشـב خوب باشـב

مهرباטּ باشـב

بس باشـב

همــﮧے ایـטּ بودטּ ـهایش فقط براے مـטּ باشـב

فقط براے مـטּ باشـב. .




بی انصاف


      توکه مخاطب خاص نوشته های من شده ای

این بار هرچه در میان واژه ها میگردم نمیابمت!

بی انصاف نبودنت کافی نبود که حتی

خودت را از نوشته هایم نیز پس گرفته ای...!

             
برای نمایش بزرگترین اندازه کلیک کنید

                         

دلم برای یک نفر تنگ است...

دلم برای یک نفر تنگ است…
نه میدانم نامش چیست…
و نه میدانم چه می کند…
حتی خبری از رنگ چشم هایش هم ندارم…
رنگ موهایش را نمی دانم…
لبخندش را هم…
فقط میدانم که باید باشد و نیست

نامه هامو...



انقدر روز و شبامو خونه ی ستاره کردی

که بیادم نمیمونه نامه هامو پاره کردی

آخه تو بگو چجوری!!!

[تصویر:  13677657191.jpg]

چجوری فراموش کنم اغوشی رو که روزی حریم امن برایم بود....
چجوری فراموش کنم دستانی را که دورم حلقه میشد....نه

به موقع بگو....دوستت دارم

به موقع بگو دوستت دارم
وقتی 15 سالت بود و من بهت گفتم که دوستت دارم ...
صورتت از شرم قرمز شد و سرت رو به زیر انداختی و لبخند زدی... 

---------------------lllllllllllll--------------------- 

وقتی که 20 سالت بود و من بهت گفتم که دوستت دارم 

سرت رو روی شونه هام گذاشتی و دستم رو تو دستات گرفتی انگار از این 
که منو از دست بدی وحشت داشتی 
---------------------lllllllllllll--------------------- 

وقتی که 25 سالت بود و من بهت گفتم که دوستت دارم .. 

صبحانه مو آماده کردی وبرام آوردی ..پیشونیم رو بوسیدی و 

گفتی بهتره عجله کنی ..داره دیرت می شه 

---------------------lllllllllllll--------------------- 

وقتی 30 سالت شد و من بهت گفتم دوستت دارم ..بهم گفتی اگه راستی راستی دوستم داری 

.بعد از کارت زود بیا خونه 

---------------------lllllllllllll--------------------- 

وقتی 40 ساله شدی و من بهت گفتم که دوستت دارم 

تو داشتی میز شام رو تمیز می کردی و گفتی .باشه عزیزم ولی الان وقت اینه که بری 

تو درسها به بچه مون کمک کنی 

---------------------lllllllllllll--------------------- 

وقتی که 50 سالت شد و من بهت گفتم که دوستت دارم تو همونجور که بافتنی می بافتی 

بهم نکاه کردی و خندیدی 

---------------------lllllllllllll--------------------- 

وقتی 60 سالت شد بهت گفتم که چقدر دوستت دارم و تو به من لبخند زدی... 

---------------------lllllllllllll--------------------- 

وقتی که 70 ساله شدی و من بهت گفتم دوستت دارم در حالی که روی صندلی راحتیمون نشسته بودیم من نامه های عاشقانه ات رو که 50 سال پیش برای من نوشته بودی رو می خوندم و دستامون تو دست هم بود 

---------------------lllllllllllll--------------------- 

وقتی که 80 سالت شد ..این تو بودی که گفتی که من رو دوست داری.. 

نتونستم چیزی بگم ..فقط اشک در چشمام جمع شد 

---------------------lllllllllllll--------------------- 

اون روز بهترین روز زندگی من بود ..چون تو هم گفتی که منو دوست داری 

---------------------lllllllllllll--------------------- 

به کسی که دوستش داری بگو که چقدر بهش علاقه داری 

و چقدر در زندگی براش ارزش قائل هستی 

چون زمانی که از دستش بدی، 

مهم نیست که چقدر بلند فریاد بزنی 

اون دیگر صدایت را نخواهد شنید